درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 33
بازدید ماه : 91
بازدید کل : 41439
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1



کلبه زیبایی




تمام روز انتظار همان لحظه را می کشیدم

همان لحظه که قطرات ریز باران

بدون هیچ بهانه ای بر سرو صورتمان پاشید

و سرمای نمناک پاییز

مارا مجبور به هم نزدیک شدن کرد

دست من اهسته درون دستان تو لغزید

و برگهای سرگردان خزان زده

با هیاهویی بی دلیل

به سوی ما حمله ور شدند

تمام روز به انتظار رسیدن لحظه شکفتن لبخند

دقیقه ها را شمردم

و هنگامی که باد پ نفس زنان از کنارمان عبور کرد

شکوه با هم بودنمان را به نظاره نشست

هنوز صدای باران می آیدوکوچه

پر از عطر قدمهای خیس ماست

هنوز باد زوزوه کشان پیش می رودو

برگهای زردونارنجی را

به مهمانی سقوط قطره های باران می برد

اما جای ما آنجا در میان بهت خیابان

و مردمی که سایه وار از آن می گذرند

همچنان خالیست.

پی نوشت:هیچوقت از وبلاگ نویسی دست نخواهم کشید



پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا
به ماه بسپار


چشمان گرسنه ی خود را



            مظلوم کوچک!



دیگر غریبه‌ای کوله‌بار بر دوش



از پشت خاموشی نخلستان



سبز نمی‌شود




شنبه 26 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

 

ميدانيد چرا ناپلئون هميشه از كمر بند قرمز استفاده ميكرده و اين كه حكمت كمربند ناپلئون چيست ، اين سوال براي خيليها پيش آمده و جواب آن فقط يك جمله است : از كمربند قرمز استفاده ميكرده تا از افتادن شلوارش جلوگيري كند

چرا روي آدرس اينترنت به جاي يك دبيليو، سه تا دبيليو مي‌گذارند؟ چون كار از محكم‌كاري عيب نمي‌كنه

آخرين دنداني كه در دهان ديده مي‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعي

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

 

ميدانيد چرا ناپلئون هميشه از كمر بند قرمز استفاده ميكرده و اين كه حكمت كمربند ناپلئون چيست ، اين سوال براي خيليها پيش آمده و جواب آن فقط يك جمله است : از كمربند قرمز استفاده ميكرده تا از افتادن شلوارش جلوگيري كند

چرا روي آدرس اينترنت به جاي يك دبيليو، سه تا دبيليو مي‌گذارند؟ چون كار از محكم‌كاري عيب نمي‌كنه

آخرين دنداني كه در دهان ديده مي‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعي

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

اصلاًحسین جنس غمش فرق می کند

این راه عشق پیچ وخمش فرق می کند

اینجاگدا همیشه طلبکار می شود

اینجا که آمدی کرمش فرق می کند



چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

یا علی جانم....


لالا اصفر بخواب گل مادر دیگه نزن پرپر نداره شیر مادر
خیمه شده محشر لالا علی جان زبونت خشک دور لبونت خشک
تموم جونت خشک ناخن نزن اصغر به سینه مادر لالا علی جان
اصغرم آروم بگیر کسی جوابت رو نمی ده جز حرمله و سه شعبه تیر
روی دست حسین تو آروم بخواب دور از چشای رباب
تو رفتی وخیمه برات عزاداره لالایی اصغر
به جای تو مونده برام یه گهواره
بارون بارون آی بجه ها بارون بارون تیر بارون
می باره تو میدون همه بیاید بیرون بارون می باره
پیراهن بابا شده پر خون چشاش شده گریون
آی بچه ها انگار علی شده قربون بارون می باره
قاتل غرق خنده شد بابامون از غم آکنده شد
ای وای از رباب شرمنده شد زیر عباش شیرخواره رفته بخواب
دور از چشای رباب تو رفتی وخیمه برات عزاداره لالایی اصغر


به جای تو مونده برام یه گهواره لالایی اصغر



چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

هر شب که بادو دیده تر گریه می کنم


با اشک نه به خون جگر گریه می کنم


سینی به دست در به در هییتت شدیم


این ارث مادریست اگر گریه می کنیم


عمریست زیر بیرقتان پا گرفته ایم


یک قطره اشک داده و دریا گرفته ایم


شالی که بسته ایم برای عزایتان


از ریشه های چادر زهرا گرفته ایم


صاحب عزا کجاست امشب شب عزاست


با گریه بین روضه تان جا گرفته ایم




چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

اس ام اس , شعر و دوبیتی ماه محرم  

دلم دریاچه ی غم شد دوباره / قد آیینه ها خم شد دوباره

صدای سنج و دمام اومد از دور / بخون ای دل محرم شد دوباره . . .



سه شنبه 15 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

آبروی حسین به کهکشان می ارزد

یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد



سه شنبه 15 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا
محرم آمد(ايام سوگواري سالار شهيدان امام حسين (ع) تسليت باد)

شوري به پا شد

شيون صدا شد

عالم دوباره

باز كربلا شد

محرم آمد

بوي حسين است

جامه سياه و

دلها حزين است

خوني روان شد

چشمي گريان شد

در بستر غم

دردي عيان شد

تشنه لباني

شرمگين زماني

طفلي شهيد و

قنداق خوني

زيبا قمر بود

شاه دليران

لشكر ثمر بود

از ميوه ي آن

كردند شهيدش

آن لشكر كين

عزا وماتم

در دل حسين

آنگاه كه لشكر

ماهش زدست رفت

شبي بيامد

نورش گذشت ،رفت

ازهر طرف تير

بر پيكر آمد

حسين شهيد و

عزا در آمد

خيمه بسوختند

جفا بكردند

درشام وغربت

اسيري بردند


سه شنبه 15 آذر 1390برچسب:, :: ::  نويسنده : نادیا

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد